تحولات لبنان و فلسطین

غلامرضا امامی از آن دسته بزرگانی است که می‌توان روزها و ساعت‌ها مقابلش نشست و از او در خصوص تاریخ ادبیات معاصر این کشور حرف شنید. سابقه او در ترجمه و تسلطش بر زبان‌های ایتالیایی و عربی، نویسندگی و ویراستاری و همچنین داشتن تجارب مدیریتی سبب شده است حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

غلامرضا امامی: شعر فلسطین با عشق، مادر و مقاومت گره خورده است

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، غلامرضا امامی از آن دسته بزرگانی است که می‌توان روزها و ساعت‌ها مقابلش نشست و از او در خصوص تاریخ ادبیات معاصر این کشور حرف شنید. سابقه او در ترجمه و تسلطش بر زبان‌های ایتالیایی و عربی، نویسندگی و ویراستاری و همچنین داشتن تجارب مدیریتی سبب شده است حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

 مصاحبه‌های گوناگونی که او در مورد موضوعات مختلف ادبی داشته است و اتفاقات مختلف زندگی‌اش از جمله رفاقت با جلال آل احمد نشان می‌دهد، حرف‌های او غنیمتی است که باید ثبت و ضبط شوند و همه این‌ها برای هر کسی که به تاریخ ادبیات معاصر کشورش علاقه‌مند است، جذاب است.

علاوه بر این‌ها، تسلط و شناختی که او از آثار نویسندگان کشورهای عرب زبان دارد، مصاحبه گر را وادار می‌کند در مورد ادبیاتی که گستره‌اش جهانی شده، اما برای ما همچنان ناشناخته و کشف نشده باقی مانده است، بیشتر کنکاش کند. در فرصت اندکی که برای من مهیا شد، بهترین بهانه گفت‌وگو، انتشار مجموعه‌ای از آثار ادبی جهان عرب بود که نشر روزبهان بتازگی آن‌ها را به انتخاب و دبیری غلامرضا امامی روانه بازار کتاب کرده است.

این کتاب‌ها شامل مجموعه داستان «قصه‌ها»، «درخت زیتون» اثر غسان کنفانی و نیز دفتر شعری با عنوان «شعر جهان عرب» است. 

این مترجم از چگونگی ترجمه این آثار، توجه و اقبال ایرانی‌ها به آثار عرب زبان و توجه جهانی به این آثار و وضعیت ادبیات فارسی در کشورهای عرب زبان گفت. غلامرضا امامی اولین کسی است که غسان کنفانی را به ایرانی‌ها معرفی کرد.

گفتگوی قدس را با این نویسنده و مترجم کشورمان می خوانید.

***

ترجمه‌های شما نشان می‌دهد به ادبیات فلسطین علاقه خاصی دارید؛ حتی در زمانه فعلی که ممکن است اقبال عمومی به ترجمه‌های عرب زبان وجود نداشته باشد. این حس علاقه شما از کجا نشأت گرفته است؟

به عقیده من فلسطین جغرافیا نیست بلکه تاریخی زنده است. این کشور تاریخی پویا و پرجوش و خروش دارد. وقتی این کتاب‌ها منتشر شد، خوشحال شدم. مخاطب با این کتاب‌ها ادبیات فلسطین را می‌شناسد و متوجه می‌شود در ادبیات همسایه‌های آن‌ها چه می‌گذشته است.

به هر جهت مسائل سیاسی نباید جلوی رشد مسائل فرهنگی را بگیرد. پس از انقلاب بارها «قندیل کوچک» منتشر شد اما اکنون آثار عرب زبان زیاد منتشر نمی‌شود. مسائل سیاسی که در خاورمیانه حاکم است بر روابط فرهنگی هم تأثیر گذاشته و مردم را نسبت به خواندن آثار عرب زبان بی انگیزه کرده است.

شما کاشف «غسان کنفانی» نویسنده شهید فلسطینی بودید که سال‌ها پیش او را با «قندیل کوچک» و حالا با مجموعه «قصه ها» به ایران معرفی کردید. در خصوص دو مجموعه این نویسنده توضیح می‌دهید؟

سال‌ها پیش در نمایشگاه کتاب قاهره، غسان کنفانی را کشف کردم. در این نمایشگاه کتابی دیدم با عنوان «قندیل کوچک». این کتاب نوشته و نقاشی شهید غسان کنفانی بود. کتاب را به ایران آوردم و ترجمه کردم که با همان عنوان «قندیل کوچک» توسط کانون پرورش فکری منتشر شد که بارها هم تجدید چاپ شد.

کنفانی یک معلم، نویسنده و روزنامه‌نگار بود که داستان‌های خود را به خواهرزاده‌اش تقدیم می‌کرد و می‌خواست قندیل کوچک را در سالروز تولد خواهرزاده‌اش به او هدیه کند. اما در تابستان ۱۳۵۱ هجری شمسی (ژوئیه ۱۹۷۲) در یک حادثه تروریستی در بیروت به دست عوامل موساد و با انفجاری بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، به همراه خواهرزاده‌اش ترور شد.

«قندیل کوچک» پس از ترجمه مورد استقبال قرار گرفت، برای همین به دنبال این بودم که سایر آثار کنفانی را هم ترجمه کنم. کنفانی نویسنده‌ای است که در دنیا شهرت دارد.

در مقدمه مجموعه «قصه ها» شرح حال غسان کنفانی را آورده‌ام و منابع را ذکر کرده‌ام، اما برای اولین بار قصه‌های این کتاب به ترتیب زمان نگارش منتشر شده است.

نخستین داستانی که از این نویسنده خواندم، سفری خیالی بود که نویسنده به نیشابور و زیارت مزار عمر خیام دارد. کلیت داستان بر اساس این دو بیت، سروده عمرخیام نوشته شده بود: «گر بر فلکم دست بدی چون یزدان/ برداشتمی من این فلک را زمیان/ از نو فلک دگر چنان ساختمی/ که آزاده به کام دل رسیدی آسان». این نخستین قصه او بود که مرا سخت به شوق آورد و با علاقه زیاد مجموعه او را از عربی به فارسی ترجمه کردم.

این کتاب در مدت کوتاهی دوباره چاپ و با استقبال روبه‌رو شد. حتی برادر غسان کنفانی که در سوریه زندگی می‌کند از ترجمه این کتاب به وجد آمده بود و یادداشت محبت‌آمیزی برای من فرستاد. کتاب‌های غسان کنفانی و قصه‌های او به بیش از ۳۰ زبان منتشر شده است و هواخواهان و خوانندگان فراوانی در جهان دارد.

«درخت زیتون» با ترجمه سیروس طاهباز چطور مورد توجه شما قرار گرفت و تصمیم گرفتید با این شیوه دست به انتشار دوباره آن بزنید؟

«درخت زیتون» هم اثری است از غسان کنفانی که در مورد ادبیات مقاومت و شعر مقاومت در فلسطین اشغالی است.نام اصلی این کتاب «شعر مقاومت در فلسطین اشغالی»‌ است که سال‌ها پیش به دست سیروس طاهباز عزیز منتشر شده بود. ترجمه آن اثر کار طاهباز بود؛ اما او نام مستعار «کورش مهربان» را برای اسم مترجم کتاب برگزیده بود. در چاپ جدید این کتاب بر آن شدم تا نمونه‌هایی از اشعار شاعران معاصر ایرانی را نیز به این کتاب اضافه کنم؛ از این رو اشعار سیمین بهبهانی، محمدعلی سپانلو، م. آزاد، قیصر امین‌پور و اسماعیل شاهرودی را به کتاب اضافه کردم تا هم‌میهنان ما دریابند درد فلسطین یک درد جهانی است و منحصر به زمین و سرزمین خاصی نیست.«درخت زیتون» نخست مزین به مقدمه غسان کنفانی است که در آن به این موضوع پرداخته شده است که ادبیات فلسطین چه رویکردی به زندگی و چه ویژگی‌هایی دارد. ویژگی‌هایی که با عشق، مادر، خاک و استقامت گره خورده است. گذشته از مقدمه زیبای غسان کنفانی بر این کتاب، اشعار پنج شاعر بزرگ فلسطینی به انتخاب غسان در این کتاب آمده است؛ اشعاری از محمود درویش، سمیح القاسم، توفیق زیاد، سالم جبران و فدوی طوقان.

«شعر جهان عرب» سال‌ها پیش توسط مرحوم فیروز شیروانلو ترجمه شده بود. چرا این کتاب این همه دیر منتشر شد؟

پیش از انقلاب سال‌ها ویراستار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و مدتی هم مدیر انتشارات و در این مدت با آثار و افکار زنده یاد فیروز شیروانلو آشنا بودم. شنیده بودم ایشان مجموعه‌ای از شعر نو عرب را ترجمه کرده است، اما نمی‌دانستم کتاب کجاست؛ تا اینکه چند سال پیش دوست هنرمندم محمدرضا اصلانی گفت کتاب نزد ایشان است و از من خواست کتاب را ویرایش و آن را با متن عربی مقایسه کنم. من خواسته اصلانی را انجام دادم و البته زندگینامه همه شاعران را بر این کتاب افزودم و پاورقی‌هایی هم به شعرهای شاعران جهان عرب اضافه کردم تا خواننده فارسی آن‌ها را بشناسد. شاعرانی مانند آدونیس و سمیح القاسم که اتفاقاً به ایران هم آمده‌اند.

این مجموعه منبع خوبی است برای کسانی که می‌خواهند ادبیات معاصر عرب را بشناسند چون تاکنون کتاب مرجعی درباره ادبیات عرب بخصوص ادبیات معاصر عرب نداشته‌ایم؛ البته توجه و علاقه من به ادبیات فلسطین است.

در مورد ادبیات و تاریخ ادبیات عرب کتاب‌های زیادی ترجمه نشده است. مجموعه «شعر جهان عرب» می‌تواند به عنوان یک کتاب مرجع مورد استفاده قرار بگیرد؟

بله، این اثر منبع و مأخذی است درباره شعر معاصر جهان عرب و شاعران نوپرداز. در مقدمه همین کتاب هم اشاره کرده‌ام که شعر جهان عرب ۱۰ سال پس از شعر نو ایران زاده شد.

بدرشاکرالسّیاب، به عنوان بنیان‌گذار شعر نو عرب و مبدع شعر آزاد از معروف‌ترین شعرای نوپرداز است و اولین شاعری است که بنیان وزن و قافیه را در هم ریخت. او در بصره‌ زاده شده و در زمان مصدق به آبادان آمده بوده و گمان می‌رود در زمان اقامتش در آبادان با شعر معاصر ایران آشنا شده باشد. هر چند که پایه گذاران شعر معاصر عرب سه تن هستند؛ عبدالوهاب بیاتی، بدر شاکر السیاب و نازک الملائکه که هر سه هم عراقی و زاده عراق هستند؛ به عبارتی نهضت شعر نو عرب از عراق شروع شد. شعر نو عرب متأثر از ادبیات انگلیس و تی.اس. الیوت است؛ بر خلاف شعر نو ایران که متأثر از ادبیات فرانسه است، چون نیما یوشیج پدر شعر نو ایران متأثر از ادبیات فرانسه بود.

شعر نو عرب چه تفاوت‌هایی با شعر نو ایران دارد؟

شعر معاصر عرب با توده مردم بیشتر ارتباط برقرار کرد. مسائل روز در شعر معاصر عرب دیده می‌شود. شاعران از زبان ساده استفاده می‌کردند، برای همین توده مردم از این شعر استقبال زیادی کردند. محمود درویش و نزار قبانی با اشعارشان تأثیر زیادی در گسترش شعر معاصر عرب داشتند. هزاران نفر در جلسات شعرخوانی آن‌ها شرکت می‌کردند، اما شعر معاصر ایران با نخبه‌ها ارتباط برقرار کرد و عمده تفاوت این‌ها همین مسئله بود.

مسئله بعدی توجه جهانی به این نوع شعر است. گسترش شعر نو عرب در بیرون مرزها از شعر نو ایران بیشتر است. چون شعر معاصرعرب بیشتر توانست با خوانندگان ارتباط برقرار کند و سبب شد خوانندگانی مثل عبدالحلیم حافظ این اشعار را بخوانند.

ادبیات عرب در دنیا چه جایگاهی دارد و ادبیات جهان چقدر به آثار کشورهای عرب زبان توجه داشته است؟

ببینید آثار شاعران و نویسندگان عرب زبان بسیار در دنیا شناخته شده است و اتفاقاً توجه و شناخت آن‌ها از کشورهای خاورمیانه بیشتر از ماست. آثار غسان کنفانی به بیش از ۲۰ زبان در دنیا ترجمه شده است و یا شاعرانی که در همین گفت‌وگو چندین بار از آن‌ها نام برده شد. مثلاً زکریا تامر امروز از مشهورترین نویسندگان ادبیات معاصر عرب به شمار می رود و آثارش به زبان های متعددی ترجمه شده‌اند و جوایز زیادی هم کسب کرده است. او مبدع سبکی نو در داستان نویسی عربی است. درباره‌اش در ایران رساله‌های زیادی نوشته شده و در اوایل انقلاب هم به ایران آمد.

دنیای غرب، زکریا تامر را بیشتر از ما می‌شناسد. او متولد سوریه است و در آکسفورد زندگی می‌کند. تامر قبل از مارکز مبدع رئالیسم جادویی بوده است و ما از او غافل بوده‌ایم، البته بتازگی مجموعه داستانی از این نویسنده با عنوان «رعد» و با ترجمه من توسط نشر مروارید چاپ شده است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۷/۱۲/۲۲
    0 0
    سلام عرض ادب و احترام. مصاحبه بسیار جالب و پر محتوای است . با تشکر از شما .سلامت و موفق باشید . اداره امور بین الملل سازمان فرهنگی هنری شهرداری